Search

از سفره‌های ایرانی تا دنیای دیجیتال

برند مانا با چهار دهه حضور پرافتخار در صنعت غذایی ایران، جایگاهی فراتر از یک محصول در سبد خرید خانوارها دارد؛ این برند بخشی از خاطرات و طعم‌های مشترک ماست و جایگاهی مبتنی بر اعتماد و کیفیت ساخته است. حفظ این جایگاه ارزشمند در بازاری که دائماً در حال تغییر است، نیازمند ارتباطی پویا و مستمر با مصرف‌کنندگان است. امروزه، میدان رقابت برای جلب توجه مخاطب از قاب تلویزیون و بیلبوردهای شهری به فضاهای جدیدی منتقل شده است: دنیای بازی‌های موبایلی که این فضا، زیست‌بوم اصلی میلیون‌ها ایرانی است که روزانه ساعت‌ها با تمرکز و تعامل بالا در آن حضور دارند. نادیده گرفتن این کانال قدرتمند، به معنای از دست دادن فرصت گفتگو با قشری است که عادات رسانه‌ای متفاوتی دارد. استراتژی برای برند مانا جهت:
  1. حضور معنادار در قلب سرگرمی روزمره خانواده‌ها در تعطیلات عید.
  2. تقویت جایگاه ذهنی برند به عنوان یک انتخاب مدرن و در دسترس.
  3. ایجاد تداعی‌های مثبت و جدید (مانند انرژی، سرعت و لذت) در کنار مفاهیم ریشه‌دار (مانند قدمت و اعتماد).
هدف ما پاسخ به این سوال کلیدی است: چگونه می‌توان اصالت و قدمت «مانا» را با هیجان و تعامل بالای دنیای بازی‌های موبایلی پیوند زد تا این برند نه تنها یک انتخاب از روی عادت، بلکه یک انتخاب آگاهانه و دوست‌داشتنی برای مخاطبان باشد؟ استراتژیک و خلاقانه تغییر رویکرد از «تبلیغ» به «حضور معنادار» به جای تمرکز صرف بر "دیده شدن"، کمپین را حول محور "حضور مفید و به‌موقع" طراحی کنیم. مانا باید به عنوان بخشی مثبت و جدانشدنی از تجربه سرگرمی کاربر دیده شود. این رویکرد، جایگاه برند را از یک "محصول" به یک "همراه" ارتقا می‌دهد. مانا برای ورود به دنیای بازی‌ با یک استراتژی هوشمندانه و چندلایه، در فضاهای مختلف بازی ها باتنوع بالا قرار گرفت. این داستانِ یک حضور نامحسوس، اما فراموش‌نشدنی است. اسپلش اسکرین‌های چشم‌نواز و طراحی‌شده برای هر سه بازی (گلشیفته، سفره‌چی و باغ گلی)، اولین نقطه تماس کاربر با برند بودند. این یک دعوتنامه بود، نه یک تبلیغ؛ یک خوشامدگویی بصری که پیش از شروع هر ماجرایی، نام مانا را در ذهن کاربر حک می‌کرد. ۱. در «گلشیفته»: حضور در بطن زندگی روزمره مانا به بخشی از داستان بازی تبدیل شد. تصویر و شعار برند در تسک‌لیست روزانه کاربران نشست. اینجا برند دیگر یک تبلیغ نبود؛ بلکه یک همراه در انجام ماموریت‌های روزانه بود. در لایه‌ای عمیق‌تر، استندهای ایزومتریک محصولات، در محیط بازی قرار گرفتند. ۲. در «سفره‌چی»: حضور در قلب آشپزخانه محصولات مانا با تسلط کامل، در تمام نقاط کلیدی بازی حضور داشت: از بنرهای صفحه ورود و بنرهای میان‌مرحله‌ای گرفته تا مهم‌ترین بخش؛ چیدمان سه‌بعدی محصولات در فضای اصلی آشپزخانه. کاربران در حین بازی، بارها و بارها با محصولات مانا تعامل داشتند. ۳. در «باغ گلی»: زیبایی در سادگی در این بازی، استراتژی بر یک حضور محترمانه و آرام متمرکز بود. یک اسپلش ساده اما مؤثر کافی بود تا مانا بدون هیچ کلام اضافه‌ای، پیام خود را منتقل کند.   ویژگیها: حضور خلاقانه و یکپارچه مانا در هر سه بازی با طراحی اختصاصی و متناسب با فضای بازی به صورت هدفمند و بومی سازی شده حضور پیدا کرد. این حضور نه تنها تبلیغاتی نبود بلکه به بخشی از تجربه ی بازی تبدیل شد. تنوع جایگاههای تبلیغاتی این کمپین شامل صفحه ورود به بازی، بنرهای جانمایی شده محیطی و چیدمان محصول در صحنه های تعاملی بازی بود که باعث شد برند در لحظات مختلفی از تجربه کاربر دیده شود. افزایش درگیری ذهنی با برند استفاده از داستان تصویر و تعامل باعث شد مخاطب در ذهن خود برند مانا را با تجربه ای خوشایند و روزمره گره بزند. جذب طیف متنوعی از کاربران با حضور در سه بازی با فضای متفاوت مانا موفق شد گروههای متنوعی از کاربران را مورد هدف قرار دهد و پیام خود را به شیوه های مختلف منتقل کند.   و اتفاقی که برای مانا در این کمپین رقم خورد ۱. تبلیغات هدفمند و هوشمند: با استفاده از داده‌های رفتاری و اطلاعات دموگرافیک کاربران، بازی ها انتخاب و گرافیک طراحی خواهد شد. 📍 ۲. پوشش جغرافیایی گسترده: بازیکنان بازی‌های موبایلی از سراسر ایران هستند، بنابراین تبلیغات در این بستر امکان دسترسی به مخاطبان در هر شهر و استان را فراهم می‌کند. 👁️ ۳. تمرکز و توجه بالای مخاطب:  در این کمپین، برند مانا مجموعاً بیش از ۲۴۷ هزار ساعت توسط کاربران دیده شد که نشان از عمق توجه مخاطبان دارد. ✅ ۴. تبلیغات غیر مزاحم (Product Placement): تبلیغات به‌صورت بومی‌سازی‌شده و در دل بازی (in-game) نمایش داده می‌شوند؛ بدون اینکه تجربه‌ی کاربر را مختل کنند یا آزاردهنده باشند. 👥 ۵. جامعه آماری وسیع: این کمپین تنها در یک دوره ۱۴ روزه در سه بازی با مجموع نصب حدود 8 میلیون به اجرا گذاشته شد. ⏰ ۶. زمان مواجهه بالا:  هر کاربر به طور میانگین روزانه ۴ دقیقه و در کل دوره کمپین ۵۷ دقیقه با برند مواجهه داشته است. 🔄 ۷. نرخ بازگشت بالا: هر کاربر یکتا در طی ۱۴ روز به صورت میانگین ۳۳ بار برند را مشاهده کرد (نزدیک به ۲.۵ بار در روز). 🧠 ۸. افزایش یادآوری و جایگاه ذهن: (Top of the Mind)تکرار نمایش برند در این کمپین به بیش از 5/8 میلیون بار رسید که به طور میانگین برای هر کاربر ۳۳ بار تکرار شد. 💡 ۹. ارتقای تصویر برند:  دیده شدن برند به مدت ۲۴۷ هزار ساعت در محیط بازی، که سهم عمده آن (۱۵۴ هزار ساعت) در بازی محبوبی مانند "گلشیفته" بوده است، به ساخت تصویر مثبت و آشنا برای برند کمک شایانی کرده است. هدف نهایی، فراتر از دیده‌شدن است؛ هدف، تبدیل شدن به یک انتخاب جذاب است. این فرآیند با ایجاد یک ارتباط قدرتمند آغاز می‌شود. ما با تبلیغات غیرمزاحم که گاهی با هدیه‌ای از طرف برند همراه است، تصویر برند شما را به آرامی در ذهن مخاطب حک می‌کنیم. سپس با تکرار هوشمند، این تصویر را تقویت کرده تا به اولین نامی تبدیل شود که با شنیدن نام محصول به ذهن می‌آید. نتیجه این استراتژی در لحظه سرنوشت‌ساز خرید مشخص می‌شود؛ جایی که مخاطب میان گزینه‌های مختلف، برندی را برمی‌گزیند که برایش یک حس مثبت و قابل اعتماد ایجاد کند.    

از ادپلی بیشتر بخوانید